وای که چقدر بادی خوش می گذره!!!
آلبالوی ترش و شیرینم دیروز همراه باباعلی و مامانی رفتیم بادی ، هورااااااااااااااااااااااااااااااااا خیلی وقت بود که نرفته بودیم و برات خیلی تازگی داشت . از در که وارد شدیم شروع کردی به جیغ زدن . از این ور به اون ور می دویدی . اولین بار بود که از سرسره خودت بالا رفتی و بدون کمک پایین اومدی . تا حالا می ترسیدم نکنه بافتی . اما دیگه خیالم راحت شده که خانوم شدی و بزرگ شدی . هر نی نی که میومد و باهات بازی می کردی فورا به می گفتی : دوست خیلی خوش گذشت شب هم حسابی خسته بودی و زود خوابیدی ...
نویسنده :
پریسا
13:53